مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان?

ساخت وبلاگ

 


براي دريافت پروژه اينجا کليک کنيد

مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه با word داراي 18 صفحه مي باشد و داراي تنظيمات در microsoft word مي باشد و آماده پرينت يا چاپ است


فايل ورد مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه با word کاملا فرمت بندي و تنظيم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتي مي باشد.


اين پروژه توسط مرکز مرکز پروژه هاي دانشجويي آماده و تنظيم شده است


توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فايل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه با word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد




بخشي از متن مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه با word :


مقدمه


همانطور که از نام مناره مشخص است، اين بنا نام خود را از نار بهمعني آتشگرفته و قديميترين تعريف مربوط به مرحوم عباس زماني است. مناره يعني جاي نار )آتش( و در واقع محل نور و روشنايي بوده كه گاه كلم مأذنه و ميل راهنما نيز به آن اطالق شده است )زماني 1351، .)176


از نظر نقشِحکمي، اين بناها بهعنوان نمادِ جايگاه نور و آتش بودهاند و رهروان راه را در زمين يا عالم ظلماني، به مدد آتش و نور )که کنايه از انوار الهي و معرفت و دانش است( به منزل و مقصد و حقيقت هدايت ميکردند. علت انتخاب اين سه مناره، تأکيد استاد پيرنيا است. از نظر ايشان، منارههاي مسجد تاريخانه و جامع ساوه، دو مناره از شش منار مهم ايران است که از آنها بهعنوان نشان مسجد که در مسير کاروان بودهاند، ياد کرده و منار چهلدختران نيز داراي همان ويژگيهاست و از نظر زماني، به منارههاي يادشده نزديک است )معماريان 1387، 510 ـ .)511


در اين مقاله، براي بررسي و مقايس نقوش آجري سه منار شاخص دور سلجوقي، ابتدا به سابق تاريخي و روند تحول منارههاي ايران، از دو جنب عملکرد و فرم، از دور پيش از اسالم تا دور مورد مطالعه پرداخته و نظر به اينکه تزئينات و نقوش آجري، در مبحث کلي فرم و شکلشناسي قرار دارند، مصالحشناسي و کاربرد آجر در طراحي و ساخت و تزئينات منارهها بررسي شدند؛ سپس جدول ترتيب زماني منارههاي دور يادشده، ارائه گرديده تا عالوه بر معرفي، جايگاه سه منار مورد بحث مشخص شوند. در ادامه، براي معرفي و مقايس تزئينات سه منار مورد بحث، به معرفي ويژگيهاي معماري و نقوش آجري آنها پرداخته و در جدول مقايس نقوش و تزئينات و کتيبهها، انواع اين نقوش در سه بخش مختلف تاج و ميله و پاي مناره مشخص شدهاند.
براي دستيابي به موضوع، به بررسي کتب و مقاالتي که دربار منارههاي ايران و دنياي اسالم نوشته شده، پرداخته شده است. درخصوص منارههاي ايران، دو مقاله از آقاي محمود فاضل و دکتر عباس زماني در مجل هنر و مردم سالهاي 47، 48 و 51 به چاپ رسيده و در ارتباط با منارههاي سلجوقي، کتاب معماري ايران در دور سلجوقي، نوشت آقاي دکتر حاتم و همچنين کتاب آثار ايران، نوشت آندره گدار و مقالههاي مذکور، قابل بررسي و ارجاع است. در بخش نقش و عملکرد منارهها و مرفولوژي )شکلشناسي( آنها، از بخش منارههاي کتاب معماري اسالمي، نوشت رابرت هيلنبراند، استفاده شده است. در کتاب آثار ايران، به نقوش و کتيبههاي برخي از منارههاي سلجوقي، در منطق اصفهان اشاره شده است.


در نتيجهگيري و مباحث مقاله با توجه به کمبود مطالعات تاريخ معماري موضوع مورد بحث، حوزههاي مختلف مطالعاتي براي بررسي منارههاي دورههاي مختلف ايران پيشنهاد شده است.


.1 سابق تاريخي، عملکرد و ريختشناسي منارهها تا دور سلجوقي


1 ـ 1. سابق تاريخي و عملکرد منارهها
همانطور که در مقدمه ذکر شد، مناره يعني جاي نار )آتش( و منار را چراغدان و جاي بلند كه بر آن چراغ يا آتش افروزند، نيز معني کردهاند. مناره گاه با فانوس دريايي، برابر تصور ميشد كه در واقع، نظري مبني بر عالمت و راهنمابودن آن است )زماني 1351، .)176 در تفسير نمادين از مناره، بهعنوان تجليگاه نور الهي يا تصوير درخشش معنوي نيز استفاده شده است.


نخستين نشانههاي دستساز در راههاي ايران، کپهها يا صفههاي سنگي )صفه سنگي مادي بيستون(، ستونهاي سنگي )برد نشانده( يا تختهسنگهاي بزرگ و بلند بودند )معماريان 1387، 158 ـ .)159 با توجه به اينکه در ذات سنگ نيز آتش است، آتشدانهاي سنگي دور هخامنشي و ساساني، مانند آتشدانهاي پاسارگاد و نقش رستم نيز نوع تکامليافت اين نشانهها هستند.


برخي از باستانشناسان ازجمله گيرشمن، كعب زرتشت را در نقش رستم، از زمر آتشگاهها بهشمار ميآورند. برج نورآباد كه به ميل اژدها معروف است، به دور اشكاني تعلق دارد و داراي پلكاني است که به آتشداني سنگي که بر فرازش قرار دارد، منتهي ميشود )نصيري انصاري 1350، )118 )تصوير 1و.)2
گروهي از اين بناها نقش نگهدارند آتش مقدس را بهعهده داشتند. چهارتاقيهاي ساساني نيز محل نگهداري آتش مقدس، نماد دين زرتشت )يا خرد مقدس( بودند. تعدادي ديگر نيز كه بر باالي بلندي و بر سر راه كاروانها ساخته ميشدند، عالوه بر نقش قبلي، کاربرد عالمت و راهنما را نيز عهدهدار بودند. از معروفترين برجهاي آتش اين دوره، برج آتش فيروزآباد است كه بنايي با ارتفاع حدود 26 متر بوده و فرم كلي آن، در برخي از منارههاي بعد از اسالم ديده ميشود )تصوير .)3


در فلسفه و دين زرتشت آمده است: هنگامي که آتش يا ارديبهشت از جهان روحاني به جهان مادي منتقل شده، آن صورت نوعيه غيرمادي در جهان مينوي باقي ماند و امشاسپند يا ايزد آتش ناميده شد. سهروردي ميگويد: آتش داراي ذاتي نوراني و شريف است که فارسيان )ايرانيان( دربار اين نور اتفاق نظر دارند که آتش، رمز وجودي ارديبهشت است. آتش نشانه و رمز وجودي خداوند )اهورامزدا( و راه رسيدن به ذات حق باريتعالي است. احترام به آتش با هم ارج و بزرگي در فرهنگ اعتقادي ايرانيان حفظ شده است. پس اين عنصر شريف بهعنوان نماد و نشانوار ايزد، افروخته ميشد و هنگام افروختن و رؤيت بهعنوان تعظيم و تکريم ذات خداوندي ادعيهاي تالوت ميشد و احترام آن واجب بود )رضي 1370، شماره .)79 پس در دور پيش از اسالم، دو عملکرد عمده براي برجهاي آتش )منارهها( بوده است: يکي راهنماي مسافران در مسيرهاي حرکتي کاروانها و دوم براي انجام مراسم مذهبي و تعظيم و تکريم خداوند يکتا )اهورامزدا(. و گاه هر دو عملکرد با کارکرد ديگري ادغام ميشده؛ مانند طاق گرا که در مسير کاروان بوده و مراسم مذهبي هم در کنار آن برگزار ميشده و از نظر برخي محققان نيز براي يادمان پيروزي احداث شده بود.


از نظر برخي از محققان، احداث منارههاي منفرد ايران، با عملکرد ميل راهنما در قرون اول اسالمي بهنوعي تداوم معماري برجهاي آتش قبل از اسالم ايران بوده است )فاضل 1347 ـ 1348، .)53


در اين دوره نيز دو نظري اصلي براي نقش منارهها وجود دارد: نظري اول، مبتني بر حضور نور و روشنايي و تجليگاه نور الهي و هدايت معنوي است. نظري دوم براساس نقش عالمت و راهنمابودن و هدايت مادي آنها استوار است؛ براي مثال، بهنظر پوپ، برخي از منارهها که در مسير جادههاي اصلي حواشي كوير واقع هستند، مانند ميل خسروگرد واقع در سبزوار، ميل زيار واقع در اصفهان و ميل نادري واقع در نرماشير بم، اين نظر را تقويت ميكنند كه يكي از عملكردهاي منارهها، نقش عالمت و راهنما بوده است )پوپ 1373، )171 )تصوير .)7 يا اينکه از نظر هيلنبراند، آمادگي مسلمانان اوليه براي از آن خود کردن فرمهاي تنديس ديگر مذاهب متقدم براي مقاصد مذهبي اسالمي، باعث ميشود بپذيريم عملكرد برج و ارتباط آن با آتش موجب شد اوالً نام خود را از نور و آتش بگيرد، ثانيا مناره بهشكل مناسب خود دست يابد )هيلنبراند 1377، .)179


دو فصلنامه معماري ايراني شماره 5 ـ بهار و تابستان 93


41


در دور اسالمي، عملکرد مناره گستردهتر ميشود. منارهها نقش راهنمايي مسافران را بر عهده داشتهاند؛ اما ستايش خداي يکتا در کنار آتش به مکانهاي مقدسي مانند مسجد و مدرسه تغيير مکان داده و اين بناها بدين وسيله، نقش مذهبي خود را در کنار مسجد و مدرسه ادامه دادهاند. گاه در مسير کاروانهاي زيارتي، خيرين دارالضيافههايي براي اطعام زائران احداث ميکردند و منارهها نشان محل اطعام و اطراق مسافران ميشدند.


در تفسير نمادين از مناره، بهعنوان تجليگاه نور الهي يا تصوير درخشش معنوي نيز استفاده شده است. دربار مأذنه كه محل اذانگفتن است، بعضي از پژوهشگران مانند هيلنبراند معتقدند كه در دور اسالمي نيز ابتدا ارتباطي بين مناره و عملكرد آن براي گفتن اذان وجود نداشته است )همان، )186؛ بهويژه در خصوص منارههايي كه بلندتر از 15 متر هستند.


با وجود ترديدي كه در اين كاركرد مناره براي پيدايش آن وجود دارد، بهتدريج در گلدست منارههاي مساجد، امکان اذان گفتن بهوجود آمد و گلدستهها بعضاً به مأذنه تبديل شدند )عمرانيپور .)1384


دو فصلنامه معماري ايراني شماره 5 ـ بهار و تابستان 93


42


تصوير :1 کعب زرتشت در نقش رستم فارس، مربوط تصوير :2 ميلک اژدها، نورآباد فارس تصوير :3 برج آتش فيروزآباد مربوط به
به دور هخامنشي که گيرشمن آن را در زمر بناهاي دور ساساني که نمون روشني براي مسجد
ديني بهشمار آورده است.
سامرا بوده است )فاضل 1348-1347، .)53


دربار گسترش کارکرد و مفاهيم منارهها در دور اسالمي نيز هيلنبراند معتقد است: «عملكردها و مفاهيم بسياري ازجمله مذهبي، نمادين، سياسي، يادماني، نظامي در برجهاي پيش از اسالم، حضور دين را در خود نگاه داشته و در زمان مناسب، در منارههاي ايران دور اسالمي نفوذ كردند1377( »، .)188 استاد ابوالقاسمي نيز اين نظر را تأييد کرده است: «به اين ترتيب، عرفان ايراني که همواره الهام بخش هنرمندان اين سرزمين بوده، در اين فلسف اخالقي که اساسش وحدت و طريقش، عشق و اوجش، وصل و هدفش اليتناهي است، از جنبههاي معنوي، معماري ما را سيراب نموده و در بناي منارهها كه محل و مکان نور )نشان اهورامزدا( كه از دو جنب مادي و معنوي، وظيف راهنمايي را بهعهده داشتند، بهنحوِ شايستهاي متجلي شده است» )عمرانيپور1384، 22 ـ .)23
1 ـ .2 شکلشناسي و فرم منارههاي ايران تا دور سلجوقي


طبق بررسي روند تاريخي برجهاي آتش )مناره( در ايران، تمام آتشدانهاي کشفشده مربوط به دور پيش از اسالم و متقدم آنها در دور هخامنشي، با مقطع مربع يا چليپا بودهاند که دو نمون مهم در پاسارگاد و نقش رستم است. برجهاي آتش دور هخامنشي و پارتي نيز ـ که در مورد کاربري دو برج پاسارگاد و نقش رستم، نظريات مختلفي ابراز شده است؛ ولي گيرشمن آنها را ادام برجهاي آتش اورارتويي ميداند و برج آتش نورآباد را در تداوم آنها ذکر ميکند ـ داراي نقش چليپايي مربع هستند.


برجهاي آتش دور ساساني ازجمله برج فيروزآباد که بلندترين برج آتش دور خود است و بقي آتشگاهها و چهارطاقيها و آتشکدهها با نقش مربع چليپا بوده، بهطور استثنا يک برج آتش به نام چاهک قم که توسط نگارنده
و گروه تحقيق بررسي شده، داراي مقطع دايره و استوانهايشکل است و احتمال ارتباط آن با دور اسالمي، بسيار زيادتر از دور ساساني است.


در دور اسالمي از برجهاي بلند يادماني، ميتوان به ميل گنبد قابوس با نقشه شمسهايِ دهوجهي و بهشکل سروته باريک اشاره کرد. بدين ترتيب در اين دوره، حرکت از مربع به طرف چندضلعي و در نهايت، به دايره ختم ميشود. در اين مقاله، به مضمون عرفاني مربع، چندضلعيها و دايره پرداخته نميشود. دربار منارههاي استوانهاي دور اسالمي ايران، هيلنبراند به نظريات مختلف اشاره کرده است؛ ازجمله در دنياي شرق اسالم، ايران كانون توجه بهشمار ميآمده است. در اين كشور، فرمِ كامالً متفاوتي از مناره در گونههاي رفيع، باريك و استوانهاي ايجاد شد )هيلنبراند 1377، .)187 با وجود اين تحليل، همانطور که در ابتداي اين مبحث گفته شد، از دوران هخامنشي تا ساساني، نقش چليپاي مربع بر منارههاي ايران حاکم است و پاي چهارگوشه يا چندضلعي در اولين منارههاي دور اسالمي حضور دارند.


از نظر هيلنبراند، برجها و معابد استوانهاي، درخت اولي دين را جاودانه ساخته و نماد فلسفياي را كه با آيين مذهبي سروكار مييابد، قوت بخشيده و قصد نشاندادن محور دنيا در كار بوده است. از منارههاي اوليه كه باقي ماندهاند، ميتوان حدس زد كه آنها از برجهايي با قالببندي چهارگوش پيروي كردهاند؛ مانند منارههاي دامغان و سيراف؛ البته زمان زيادي طول نكشيد تا اين شكل دستخوش تغييرات اساسي قرار گرفت )همان، )187 )تصوير 4 و .)5 در وضعيت موجود، منار تاريخانه از روي زمين، بهصورت استوانهاي باال رفته و پاي مربعشکل مربوط به منار اوليه و قديمي آن است. در منار مسجد جامع نايين، قالببندي سنتي چهارگوش حفظ شده؛ اما چشمپوشيدن از آن در نما، باعث شده كه محوري هشتوجهي بر پايهاي چهارگوش قرار گيرد، دو سوم نما با همين محور ادامه يافته


و سپس بهشكل استوان مخروطي درميآيد. اين تبديل هشتوجهي به مدوّر، چنان آرام و ماليم صورت ميگيرد كه چندان توجهي را برنميانگيزد. منار چهلدختران اصفهان داراي يك تهستون ساد چهاروجهي است كه ميل مدوّري در وسط آن قرار گرفته است )تصوير .)6


دو فصلنامه معماري ايراني شماره 5 ـ بهار و تابستان 93


43


تصوير :4 منار سلجوقي دامغان، سد پنجم ه.ق. تصوير :5 منار باقوشخانه در اصفهان، سد تصوير :6 منار چهلدختران
پانزدهم م )گدار 1378، .)173 اصفهان ابتداي سد ششم ه.ق.


دو فصلنامه معماري ايراني شماره 5 ـ بهار و تابستان 93


44


استفاده از برجهاي آتش نهتنها در داخل مرزهاي ايران، بلکه در برخي از سرزمينهاي جهان اسالم نيز استفاده شده است؛ بهطوريکه عدم گرايش عباسيان در تقليد از فرمهاي معماري اموي سوريه، آنها را براي پذيرش فرمهاي ايراني برانگيخت. در فيروزآباد كه نخستين پايتخت ساسانيان بود، برج چهارگوش با رامپ بيروني باقي مانده كه اين رامپ به دور آن پيچيده است. اين بنا براي اعراب اوليه، با اصطالح ابهامانگيز طربال شناخته شده است كه بهعنوان ميل راهنما و يادمان مذهبي زردشت كه آتشي هم بر آن روشن ميشده، تعبير ميشده است )هيلنبراند 1377، .)179


 


دانلود اين فايل


 


براي دريافت پروژه اينجا کليک کنيد مقاله Two Novel RateدرOne...
ما را در سایت مقاله Two Novel RateدرOne دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5papersfile3 بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1396 ساعت: 7:26